بزرگان علم ، هنر ، فلسفه ، سیاست و ...

روزی یک معلم ریاضی، برای این که شاگردانش را تا آخر جلسه ساکت کند، مسأله ای به آن ها داد که مدت زیادی طول بکشد. معلم ریاضی از دانش آموزان خواست که ۱ تا ۱۰۰ را با هم جمع کنند. بعد از چند دقیقه یکی از دانش آموزان دستش را بالا برد، او جواب درست را به دست آورده بود. آن دانش آموز فهمیده بود که مجموع هر جفت از اعداد ۱ و ۱۰۰ ، ۲ و ۹۹، ۳ و ۹۸ ،... ۱۰۱ است، پس نصف تعداد اعداد یعنی ۵۰ را در ۱۰۱ ضرب کرده بود و جواب را به دست آورده بود. آن دانش آموز، کارل فردریش گاوس نام داشت.

هاینریش رودولف هرتز (۱۸۵۷-۱۸۹۴) در شهر هامبورگ در کشور آلمان به دنیا آمد. به خاطر او هرتز به عنوان یک یکا در دستگاه SI در نظر گرفته شده است. او اولین کسی بود که وجود امواج الکترومغناطیسی را ثابت کرد.

رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ عصر رنسانس در روز ۳۱ ماه مارس ۱۵۹۶ میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنِ(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود.

ریچارد فیلیپس فاینمن (۱۱ مه ۱۹۱۸، نیویورک - ۱۵ فوریه ۱۹۸۸، کالیفرنیا) از تأثیرگذارترین فیزیکدان‌های آمریکایی قرن بیستم بود. وی نظریهٔ الکترودینامیک کوانتومی را تا حد زیادی گسترش داد. او همچنین مدرسی تأثیرگذار، نوازندهٔ غیرحرفه‌ای موسیقی و از بسیاری جهات فردی خاص و آزاداندیش بود.

پل آدرین موریس دیراک (به انگلیسی: Paul Adrien Maurice Dirac) ‏ (۸ اوت ۱۹۰۲ در بریستول، انگلستان - ۲۰ اکتبر ۱۹۸۴ در تالاهاسی، فلوریدا)، فیزیکدان و ریاضیدان بریتانیایی و از پایه‌ریزان مکانیک کوانتومی بود و در سال ۱۹۳۳ برنده جایزه نوبل شد.

برخی دیراک را (از نظر سواد ریاضی و مبانی نظری) تنها رقیب واقعی معاصر انشتین میدانند، و برخی همانند استیون هاوکینگ از دیراک بعنوان «بزرگترین فیزیکدان نظری از زمان اسحاق نیوتن تا کنون» نام برده‌اند.

دیوید هیوم  (۲۶آوریل ۱۷۱۱Edinbourg) ‌زاده اسکاتلند است که در فرانسه فلسفه خواند و از آن‌جا که متهم به الحاد و شکاکیت بود در کسب کرسی استادی دانشگاه ادنبورگ ناکام ماند.

وی مهم‌ترین فیلسوف مکتب اصالت تجربهEmpiricism( است که تاثیر زیادی بر فلاسفه بعد از خود داشت تا آن‌جا که کانت بعد از بررسی آثارش گفت که: او را از “خواب دگماتیسم” بیدار کرد. از مباحثی که تبیین کرد، “علیت” بود، متدش در فلسفه‌، مشاهده و تجربه است، و از آن‌جا که ما دارای «حافظه» هستیم در مغز خود توقع داریم که رویدادها وقتی در آینده تکرار می‌شوند به همان شکل سابق رخ دهند، در واقع به این وضعیت «عادت» کرده‌ایم، از این رو «علیت» به این عادت بازمی‌گرد، از سوی دیگر ما در دنیایی به سر می‌بریم که آینده ربطی به گذشته ندارد، پس همه چیز در حال تغییر مدام هستند، به همین دلیل وجود اصل استقرا ضرورتی نمی‌یابد، همین امر است که هیوم را به شکاکیت و حتی الحاد می‌کشاند، چون در جهان هیچ چیز به هیچ چیز نمی‌تواند ربط داشته باشد.

باروخ بندیکت اسپینوزا در ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ میلادی در کشور هلند در شهر آمستردام در یک خانواده سرشناس هلندی که اصالتاً پرتغالی بودند، به دنیا آمد.

دوران کودکی و نوجوانی را در رفاه و آسایش و با آداب و سنن یهودی گذراند. او در مدرسه عبرانی آمستردام، تحت تعلیم و تربیت استادان بزرگ، به تحصیل زبان عبری و دروس دینی پرداخت و تا آن حد پشرفت کرد که در همان سنین جوانی به خوبی باتمام نکات و رموز کتب معتبر دینی آشنا شد.

لودویگ ویتگنشتاین در ۱۸۸۹ در وین اتریش چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۰۸ به انگلستان رفت تا دانشجوی بخش مهندسی دانشگاه منچستر شود.

در آنجا به تحقیق در علوم هوانوردی پرداخت اما مطالعه ریاضی لازم برای آن تحقیق باعث شد به مبانی ریاضیات علاقه مند شود. در سال ۱۹۱۱ به کمبریج آمد تا زیر نظر «برتراندراسل» مبانی ریاضیات بیاموزد و همانجا تحت تاثیر او به فلسفه روی آورد. اولین مقاله فلسفی او را که «راسل» خواند شکی برایش نماند که با نابغه ای روبه رو است.

آرتور شوپنهاور (۱۸۶۰-۱۷۸۸) فیلسوف آلمانی ، هرچند از قلمرو فلسفه دانشگاهی بیرون است اما با این‌ حال یکی از مهم ‌ترین فیلسوفان قرن نوزدهم به ‌شمار می‌رود. فلسفه او دو آبشخور مهم دارد، یکی آرای فلسفی افلاطون و کانت، و دیگری مکاتب هندوئیسم و بودیسم. شوپنهاور آثار چندی نیز بر جای گذاشته است که از آن میان دو اثر اهمیت ویژه ‌ای دارند: یکی درباره ریشه چهارگانه قضیه دلیل کافی (۱۸۱۳) که رساله دکترای شوپنهاور بود و به دانشگاه ینا عرضه گردید. به‌طور خلاصه نقد این پیش ‌فرض است که با تامل عقلانی می‌توان جهان را توضیح داد یا تبیین کرد.